_{سلام حاج احمدم! .....}

_{بعد یه مدت طولانی اومدم که عقده ی دل باهات وا کنم . به خدا بابایی انقدر داغ دلم از زمونه زیاد شده که دیگه نمی تونم طاقت بیارم .بابایی خوش به سعادتت چه زمانی بال شهادت رو باز کردی و رفتی . ای کاش منم  اون زمان بچه نبودم و فکرم کار میکرد و پیدات میکردمو به پات می افتادم که من روهم با خودت ببری !به خدا انقدر زندگی توی این دنیا سخت شده که دیگه احساس میکنم از شدت گناه آدم ها ، دعاهای چند نفری که دلشون پاک بوده هم بالا نمیره ،یه روز از اندازه روسری ها وجب به وجب کم میشه ،یه روز مانتو ها تنگ و چسبان و کوتاه میشن ،یه مدت پاچه ی شلوار ها آب می رفت !الان دیگه برای اینکه کار قبلشون رو توجیح کنن ساپورت رو آوردن ،بابایی به خدا دلم میسوزه از اینکه دل امام زمانم با دیدن این وضع چقدر میشکنه ! از اینکه جواب سیلی و بین در و دیوار موندن مادرمون حضرت زهرا (س)رو چه جوری با بی شرمی دارن میدن ،واقعا اینها چه جوری میخوان با حضرت صدیقه طاهره (س)توی اون دنیا زمانی که جلوشون رو میگیرن و میپرسن که چرا این کارهای ناشایست رو کردید روبه رو بشن ،بابایی ببین چه جوری خیلی راحت روی خون شما و دوستانتون پا میذارن ،ببین چه جوری هواداراتون رو به باد استهزا میگیرن ،ببین چه جوری چهره ی مولامون رو شکسته کردن ! ولی نه مگر اینکه عاشقای سید علی مرده باشند که بذارن آقا دلش بشکنه ، بابایی نمیدونم چی بگم خدا شاهده انقدر درد زیاده که هر چی بگم تموم نمیشه ، حالا طرف صحبتم رو بر میگردونم به سمت مردم اون کسایی که تا جون توی تنشون هست خون شهدا و ولایت یادشون نمیره : سلام مردم ، آره با شماهام البته با خودم هم هستم ! بیاید هواسمون باشه که مولامون سید علی تنهاست ،هواسمون باشه کاری نکنیم که دل شهدا بشکنه ، کاری نکنیم قلب امام زمان از دستمون آزرده خاطر بشه ،بیاییم باتوکل بر خدا کمر همت ببندیم و تا جایی که در توانمون هست از ولایتمون از دینمون از کشور اسلامیمون تا پای خون دفاع کنیم و تنها راهش هم اینه که تسلیم فرمان رهبرمون باشیم و پشت در پشت هم گوش به فرمان سید علی باشیم . انشاالله....} 

نوشته شده در شنبه 93 فروردین 30ساعت ساعت 2:21 صبح توسط سبکبالان| نظر